وزیر ورزش جدید باید اقتصادِ شادی را به جریان بیندازد/ زنگ خطر برای نظام حاکمیت ورزش ایران به صدا درآمد
به گزارش خبرنگار گروه ورزش خبرگزاری آنا، با فروکش شدن تب انتخابات و مشخص شدن رئیس جمهور جدید، شمارش معکوس برای مشخص شدن ترکیب کابینه جدید دولت آغاز شده است. در این میان جامعه ورزش در انتظار معرفی وزیر جدید است، پر رفت و آمدترین دوره وزارت ورزش و جوانان در دولت یازدهم رقم خورد، در ۲۶ مردادماه ۹۲ پس از آن که مسعود سلطانیفر موفق به کسب رأی اعتماد مجلس نشد، حسن روحانی، رئیس جمهور، طی حکمی سیدرضا صالحیامیری را به سرپرستی وزارت ورزش و جوانان منصوب کرد و دو ماه بعد در ۲۷ مهرماه ۹۲ او را بهعنوان وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان به مجلس معرفی نمود. اما در جریان بررسی صلاحیت صالحیامیری در آبان ۱۳۹۲، او با کسب ۱۴۱ رأی مخالف، ۱۰۷ رأی موافق و ۱۳ رأی ممتنع موفق به اخذ رأی اعتماد از مجلس نشد. پس از آن روحانی، محمد شریعتمداری را بهعنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان منصوب کرد، نصرالله سجادی هم به عنوان سومین وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان به مجلس شورای اسلامی معرفی شد، اما نتوانست رأی اعتماد بهارستاننشینان را کسب کند و به همین دلیل روحانی محمود گودرزی را بهعنوان چهارمین وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان به مجلس معرفی کرد، بالاخره گودرزی از فیلتر مجلس عبور کرد و با کسب ۱۹۹ رأی موافق، ۴۴ رأی مخالف و ۲۴ رأی ممتنع توانست به عنوان وزیر ورزش و جوانان از مجلس رأی اعتماد بگیرد. در ۱۳۹۵ محمود گودرزی از طرف مجلس استیضاح و نصرالله سجادی سرپرست این وزارتخانه شد، در نهایت در آبان ۱۳۹۵ مسعود سلطانیفر به عنوان وزیر ورزش و جوانان معرفی شد و رأی اعتماد از مجلس را گرفت.
از دیماه سال 89 که وزارت ورزش و جوانان تشکیل شد،حمید سجادی اولین گزینه برای تصدی این وزارتخانه بود که البته نتوانست رأی اعتماد از مجلس بگیرد، پس از آن محمد عباسی سرپرستی این وزارتخانه را برعهده گرفت و توانست رأی اعتماد از مجلس را بگیرد و بهعنوان اولین وزیر ورزش و جوانان لقب گرفت که تا پایان دولت دهم در این وزارتخانه حضور داشت. از زمان تشکیل وزارت ورزش تا به امروز، سه نفر در ادوار مختلف متصدی این وزارتخانه بودهاند، در این میان تنها رزومه محمود گودرزی فعالیت ورزشی داشته است و دو وزیر دیگر محمد عباسی و مسعود سلطانیفر هیچ پیشینه ورزشی در کارنامه خود نداشتند. البته گودرزی هم که بهعنوان وزیر ورزش معرفی شد و در رزومهاش هم فعالیت ورزشی وجود داشت گزینه مناسب و تمام عبار برای این وزارتخانه نبود که اگر بود، مجبور نمیشد پس از اتمام دوره چهارسالهاش استعفا بدهد.
با توجه به این شرایط بدون شک اولین مطالبه از دولت سیزدهم این است که وزیری با متر و معیار دقیق و حرفهای برای ورزش تعیین کند و از همه مهمتر فردی از دل ورزش باشد. در دوره گذشته خروج نخبگان ورزش به وفور دیده شد و اهالی اهل فن و متخصص جایی در دوره سلطانیفر نداشتند و حالا اصلیترین مطالبه جامعه ورزش این است که کسی روی کار بیاید که به دغدغههای آنها آشنا باشد و دیگر شاهد حضور افراد سیاسی و غیرورزشی در این وزارتخانه نباشند. یکی از مهمترین اتفاق دوره گذشته در ورزش خروج نخبگان ورزشی و مهاجرت آنها به کشورهای دیگر بود. سعید ملایی، کیمیا علیزاده، علیرضا فیروزجا سه چهره نامدار ورزشی ایران بودند که افتخاراتی را برای ورزش ایران در میدانهای بینالمللی به دست آوردند اما در این دوره شاهد مهاجرت آنها بودیم به طوری که نام کیمیا علیزاده و سعید ملایی در بین اسامی تیم پناهندگان قرار دارد که با پرچمی غیر از ایران در المپیک حضور پیدا میکنند و این زنگ خطر برای حاکمیت ورزش ایران است و نیاز است در دوره جدید فردی روی کار بیاید تا بتواند این مسائل را به درستی مدیریت کند. در ادامه با سعید فائقی معاون اسبق سازمان تربیتبدنی در مورد معیارهای وزیر آینده ورزش گفتوگو کردیم که به شرح زیر است:
بیشتر بخوانید:
سیاست زدگی در ورزش؛ آمارسازی به سبک مدیران وزارت ورزش
وزیر ورزش باید احراز صلاحیت و اهلیت این شغل را دارا باشد
سعید فائقی در گفتوگو با خبرنگار گروه ورزش خبرگزاری آنا، درباره شرایط انتخاب وزیر ورزش آینده گفت: موضوع اولی که باید به آن توجه کنیم این است که در این ۴۰ سال برای انتخاب وزیر ورزش آیا شرایط احراز صلاحیت تدوین شده است یا خیر؟ به هر حال هر شغلی باید یکسری ویژگیهای احراز صلاحیت داشته باشد تا افراد بتوانند در قالب آن متصدی این شغل شوند. وزیر ورزش هم باید چنین ویژگی داشته باشد. یعنی در ابتدا فرد شرایط احراز صلاحیت و اهلیت این شغل را دارا باشد. نکته بعدی که در ورزش باید به آن توجه کنیم این است که اهالی ورزش مسئولیت بر عهده بگیرند. من به شخص خاصی اشاره نمیکنم و از خودم شروع میکنم. وقتی منِ فائقی از صنعت به ورزش میآیم، بیانگر این است که یک معیار برای انتخاب افراد وجود نداشته است. من به عنوان معاون فنی امور فدراسیونها در ورزش فعالیت میکردم و این امر حکایت از این دارد که در سازمان تربیت بدنی برای تصدی شغل معاونت فنی امور فدراسیونها، طبقهبندی و شرایط احراز وجود نداشته است.
وزارتخانهای شدن ورزش مشکلات عدیدهای بهوجود آورد
معاون اسبق سازمان تربیت بدنی گفت: از ۱۲ سال پیش که سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش و جوانان تبدیل شد، این وزارتخانه بر اساس همان قانون قدیم اداره شد. در واقع ما نتوانستیم یک وزیر ورزش در قالب یک قانون جدید تعریف کنیم. سالهاست که ورزش ما به سمت حرفهای شدن رفته است اما همچنان قانون آماتور بر آن حکمرانی میکند. در واقع ما یک قانون حرفهای برای ورزش در اختیار نداریم، بنابراین در وهله اول باید به قوانین حاکم بر ورزش سروسامان دهیم. قانونی نوشته شود که ورزش از حالت وزارتخانهای بیرون بیاید. وزارتخانه شدن ورزش نهتنها چیزی به آن اضافه نکرد بلکه مشکلات عدیدهای هم به وجود آورد که مهمترین آن، چسبندگی دولت به وزارت ورزش و جوانان بود. مشکلات ورزش در وهله اول باید در درون خانواده حل و فصل شود اما در چند سال اخیر میبینیم که مواردی وجود داشته که در سطح بینالمللی به آن پرداخته شده که به ورزش آسیب جدی وارد کرده است. بنابراین اصلیترین موضوع در ورزش ایران این است که قوانین جدیدی برای آن تعریف کنیم و ورزش را از حالت وزارتخانهای بیرون بیاوریم. از زمانی که ورزش به شکل وزارتخانهای اداره شد، بحث خصوصیسازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس مطرح بود که هیچ زمانی این موضوع محقق نشد و همچنان هم به عنوان یکی از موضوعات حل نشده ورزش در هر دورهای باقی مانده است.
ورزش باید اقتصادِ شادی را به جریان بیندازد
وی ادامه داد: باید در وهله اول بحث خصوصیسازی را متوقف کنیم و این موضوع را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهیم که چرا در هر دورهای خصوصیسازی به عنوان یک پروژه ناکام لقب میگیرد. شاید کار ما اشتباه است یا شاید موانعی بر سر راه است که باعث میشود این پروژه سروسامان نگیرد. ما باید ایراد کار را بفهمیم. پس از آن باید قانون وزارت ورزش و جوانان را هم ارزیابی کنیم. این موضوع اهمیت زیادی دارد که در این چند سال وزارتخانهای شدن ورزش چه منافع و مضراتی داشته است؟ آیا ادامه این مسیر باید طی شود یا طرحی نو دراندازیم؟ برای بهبود وضعیت کشور باید چند برنامه تحقیقاتی به اجرا دربیاوریم. اول اینکه وزارتخانهای شدن ورزش مورد ارزیابی قرار بگیرد و دوم اینکه آیا مسیر خصوصیسازی به خوبی طی شده یا باید در مسیر دیگری قرار بگیریم؟ ورزش یک خاصیت بسیار بزرگ دارد که اقتصادِ شادی را به جریان میاندازد. در همه جای دنیا محوریت ورزش به این سمت میرود که سردمدار اقتصاد شادی باشد. در واقع وزیر ورزش و جوانان باید برای اقتصاد شادی جامعه ایران برنامه داشته باشد. در اقتصاد برای هر موضوعی یک سرانه درآمد ناخالص تعیین میکنند. آیا در ورزش ایران کسی را داریم که بتواند برای سرانه ناخالص شادی و خوشحالی فکری کند.
بیشتر بخوانید:
کارنامه رفوزه «کامپیوتر ورزش ایران» در دولت تدبیر و امید
وزیر ورزش باید سرانه ناخالص شادی را بالا ببرد
فائقی گفت: من به هیچ عنوان نمیخواهم بگویم جامعه ایران به سمت افسردگی و غم پیش رفته است اما آیا در این چند سال وزیری در ورزش کشور وجود داشته که از ابتدای کارش بگوید سرانه ناخالص شادی در کشور ایران این عدد بوده و در چهار سال پیش رو من آن را به فلان عدد میرسانم. ورزش، درمان تمام مشکلات افسردگی و اضطراب است. در یک تحقیق علمی عنوان شده است که وقتی فرد ورزش میکند، مادهای در بدن ترشح میشود که ۱۰ هزار برابر نسبت به مواد تحریککننده و مخدر قدرت دارد. پس این نشان میدهد که ورزش میتواند به سلامت روح و روان جامعه کمک شایانی کند. اگر یک وزیر ورزش در ابتدای فعالیتش عنوان کند که مردم ۱۰ دقیقه ورزش میکنند و من در دوران چهار سال خدمتم این رقم را به یک ساعت ارتقا میدهم، آنوقت میتوانیم بگوییم آن وزیر در مسیر درستی قرار گرفته است. آن ماده ترشح شده در بدن که از طریق ورزش به دست میآید، شادی زیادی را به افراد تزریق میکند که باعث پایین آمدن اضطراب و خشونت آنها میشود و در کنارش بهرهوری را هم بالا میبرد که من فکر نکنم در این سالها کسی که در رأس ورزش کشور قرار داشت، حتی نیم درصد بهرهوری را بالا برده باشد.
فائقی عنوان کرد: بهتر است ما وزیر ورزش را از این زاویه نگاه کنیم. او علاوه بر شرایط احراز صلاحیت و اهلیت باید بتواند سرانه ناخالص شادی را هم بالا ببرد که از طریق ورزش کردن و داشتن برنامهای در حوزه همگانی این امر محقق میشود. زمانی که سرانه ناخالص شادی بالا برود، تولید ملی هم افزایش پیدا میکند. زمانی که یک وزیر ورزش روی کار میآید باید بر طبق آمار، سرانه ناخالص شادی را ارزیابی کنیم و وقتی که دوره چهار ساله او تمام میشود، دوباره آن را بررسی و ببینیم در این چهار سال چه روندی را طی کرده است؟ برای این کار، مرکز برنامهریزی استراتژیک ریاست جمهوری و نیز مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی باید به کمک بیایند. خیلی اهمیت دارد که ما در ورزش مسیری را تعیین کنیم و به یک هدف برسیم. قطعاً تنها رئیس جمهور نمیتواند در این زمینه همه مسائل را بررسی کند و باید ارگانهای دیگر برای انتخاب وزیر مناسب ورزش به کمک او بیایند.
زنگ خطر برای نظام حاکمیت ورزش ایران به صدا درآمد
معاون اسبق سازمان تربیت بدنی تصریح کرد: متأسفانه در تمامی این سالها عدم به کارگیری نیروهای متخصص و نخبه ورزش ضربه بزرگی به این حوزه وارد کرده است. ما هر ساله تعداد زیادی دانشجوی تربیت بدنی در مقاطع مختلف داریم که به ندرت از تخصص و دانش آنها استفاده میکنند. در مقابل افرادی به بدنه ورزش نفوذ میکنند که از حوزههای دیگر هستند. این موضوع باید در دوره جدید اصلاح شود و نیروهای متخصص و کارشناس بتوانند برای امور ورزشی تصمیمسازی کنند. این برای ورزش ایران بسیار دردناک است که از تیم ۲۹ نفره پناهندگان که با پرچم IOC در المپیک توکیو به میدان میرود، نام پنج ورزشکار ایرانی در بین آنها باشد. این عدد در دورههای گذشته نبوده و الان پنج نفر در این تیم حضور دارند که برابر ۱۷ درصد اعضای کل این تیم است و این زنگ خطر برای نظام حاکمیت ورزش ایران است. حضور این افراد در تیم پناهندگان موجب سرافکندگی است و سؤالهای زیادی را در ذهن به وجود میآورد.
انتهای پیام/۴۰۵۷/
انتهای پیام/